من اومدم
سلام به همه دوستای مهربونم مندر روز یکشنبه ساعت21:55 ششم ماه شهریور سال نود در بیمارستان مجیبیان شهر یزد بدنیا آمدم. بابام، بابا جون، مامان جون ،خاله اعظم، خاله فهیمه، عمه فاطمه و دختر خاله ثمین در شب تولدم به بیمارستان آمده بودند و همه خوشحال بودند. بچه های عزیز مامان من اهل تبریزه به همین دلیل از شهرشون فقط خاله اعظم و فهیمه آمده یودند. اما یک هفته بعد از به دنیا آمدنم عزیز و آقا جون و خاله زهره و دختر خاله ضحی که سه سالشه هم آمدند. سه روزی که از به دنیا آمدنم گذشته بود عمو و عمه ها و خاله ها و دایی های بابا به دیدنم آمدند. همه میگفتند من شبیه بابا وحیدم هستم. تقریبا 10...
نویسنده :
مامان
20:46